خداييييش هر چقدم شيطوني ميکنن بازم که صب بيدار ميشن و با همين وصفاي تو ميان مثلا سمت اشپزخونه باز ادم ددلش براشون تنگ ميشه با اينکه ميدوني روز از نو و روزي از نو و شيطونياشون شروع ميشه
بجه هاي الان واقعا باهوشن دور از جون تو ما بچه بوديم خيلي خنگ بوديم به چيه ما بابا مامانامون ذوق ميکردن طفليا خخخخخ