وبلاگ :
زندگي مشترك من با طعم شكلات
يادداشت :
مصاحبه و روزانه
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فرزانه
نيستي رها جان !
اوضاع خوبه؟؟؟
پاسخ
سلام بانو خوبيالان اومدم پست بزارم پيامتو ديدم خيلي ذوقوليدم...خوبم الان ميام ميگم چه خبر !
+
ويرگول
اي جانممممم، به اميد خبرهاي خوب بعدي
تصميم گرفتي مشغول بشي دوباره؟ هيچ وقت نگفتي چرا از کار قبلي اومدي بيرونا، فکر نکن حواسم نيست
زود زود بنويس لطفاااااا
چسمت هم روشن راستي
پاسخ
ممنونم ويرگول نازم. آره بدم نمياد حالا که نبات بزرگتر شده يه حرکتهايي بزنم ... من آدم تو خونه نشستن نيستم. نه که تو خونه بهم خوش نميگذره ها... پول درآوردن رو دوس دارم ... اي ناقلا خوب يادته ها...چشم تلاش ميکنم ولي نميدونم چرا هر وخ ميخام بنويسم نميدونم از چي بنويسم!!! نه از بي موضوعي بلکه از پر موضوعي خخخ
+
سارينا2
سلام رها جان
من چند تا از پستهات رو خوندم
چقدر طنزگونه و شيرين مي نويسي
بچه شما چند سالشه؟
ان شاالله مصاحبه نتيجه مطلوب شما رو در پي داشته باشه
به خودت انقدر سخت نگير. استرس رو همه دارن
مگه ميشه کسي استرس نداشته باشه توي مصاحبه
پاسخ
سلام به به ببينين کي اينجاس .. خوش اومدي... ممنونم نظر لطفتونه بانو جان... نبات ما الان تقزيبا 4 سالشه... ممنونم راستش مصاحبه که خوب بود ولي ميدوني که چقد پارتي بازي تو بعضي پوزيشنها زياده.. اين پوزيشن هم همينطوريه... يني يکي از اون تيم رو که باهاش صحبت ميکردم خودش از شدت پارتي بازي که تو امتيازا شده بود شاکي بود... ديگه ببين چه وضي ميشه!!! آره واقعا همه استرس دارن منم هميشه يه مقداري استرس رو دارم تو اين جلسه ها ولي خوب اون روز به شکل فلج کننده اي مضطرب بودم که حس ميکردم مغزم قفله و هيچي به هيچي ... يه کم رفتم مثلا مطاالعه کردم يهو يه حجم زياديش از بين رفت انگار بيشتر اون مطالعه کمک کرد متمرکز کنم ذهنم رو....در کل فيذبکي که گرفتم خوب بود تا ببينيم چطور پيش ميره در ادامه..ممنونم
+
مامان خانومي
سلام به سلامتي عزيزم ميخواي جايي مشغول به کار شي ؟ اينقدر دلم تنگ شده براي کار کردن و شاغل شدن و حقوق گرفتن البته ?? ولي فعلا حالاحالاها فکر نکنم بتونم برم سراغ کار بشه هم ديگه من اونقدر پير شدم بايد به عنوان نگهبان و ... مشغول به کار بشم ??
پاسخ
سلام مامان خانوم عزيز راستش آره... البته خيلي خيلي دوس داشتم زودتر مشغول ميشدم ولي خوب شرايط نبات داري و هماهنگ کردنش کار آسوني نيس برام ... يه مدتي که پرستار داشتم بعدش مشکلي با اون اوليه پيدا کردم ردش کردم .. به مهد و اينا هم فک کردم.... موفق نبود راستش... ولي دلم ميخاد سال آينده نبات رو مهد بزارم ديگه ... به نظرم 4 سال زمان خوبيه که وارد جمع هم سن هاي خودش تو مهد بشه و کم کم با بچه ها بيشتر معاشرت کنه... اينه که دارم کم کم موقعيت هاي کاري رو هم جدي ميگيرم... عزيزم نه اصلا اينطوري فک نکن... حس ميکنم روحيه خودت هم با کار کردن بالا ميره مثه خودم... يه سه چار سالي صبور باش بعدش يکي يکي ميرن مهد و مدرسه و سرت خلوت تر ميشه ميتوني دوباره برگردي سر کار...