وبلاگ :
زندگي مشترك من با طعم شكلات
يادداشت :
روزانه هاي نبات داري
نظرات :
1
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پيشاگ
سلام بر رها
ايشالا سال ديگه واقعا بشه همون چيزايي که دلت ميخواد عزيزم
اين نبات ما چرا مامانشو اذيت ميکنه
مگه چيکار ميکنه که هي ميگي نکن /؟
يه چيز جالب بگم
خانم شوميني هيچچچچچچ وقت به بچه ها نميگه نکن هيچچچچچچ وقت نديده بودم سرشون داد بزنه يا حتي در حد اخم کردن
از وقتي رفتن کرج پسرک ميرفت تو کوچه بازي ميکرد و يکي دوباري برخورداي خانم شوميني رو ديدم باهاش باورت ميشه اين بچه هم در مقابل برخورداي مادرش هر بار گستاخ تر ميشه و دقيقا کاريو ميکنه که مادر دوس نداره با اينکه ميدونه مادر بدش مياد
ولي نميدونم چه حسيه که انجالم ميده شايد لجبازيه شايد لذت ميبره از عصبانيت مامانش و و و
بچرو نميتوني تغيير بدي يه فکري براي خودت بکن بيشتر از اين اذيت نشي واقعا
نخود هم متاسفانه بسيار لجبازه و خواهرم که مشاوره رفت بهش گفتن فقط و فقط سکوت کنيد
پاسخ
سلام سلاااااااااام سلااااااااااااااااااام واي ببينين کي اينجاس دست و جيغ وهوراااااا.ممنونم و اميدوارم بهترين ها برات پيش بياد عزيزمممم.هر کاري که فک کني لازمه بگي نکن خخخخخ...ميدوني انگار يه سني داره اين لجبازي ها.... نبات رو که من مي دونم چش ميشه که اينجوري ميشه.... ولي متاسفانه هر مشکلي هم که داره از کسي همدلي نميپذيره ووو فقط تلاش ميکنه با سوراخ سازي مغزت به هدفش برسه و اصلا هيچ گونه ريسپانسي نشون نميده به همدلي ها.... واسه همين واقعا گاهي معاشرت باهاش طاقت فرسا ميشه.... مخصوصا اگه من کمي بخام به کاراي خودم برسم و نتونم بازي کنم باهاش... انگار خودش ديگه اصلا سرگرم نميشه و اينکه من مشغول کارام باشم رو اعصابشه بدجوري و بيشتر باهم کانفليکت داريم... چه بدونم والا... ميدوني توصيه هاي روانشناسانه هم من خيلي مشاوره گرفتم يا کتاب زياد خوندم و هنوز هم ميخونم ولي واقعا قلق بچه ها شديدا با هم متفاوته و گاهي حتي همون سکوت که مثلا مشاور ميگه بکنيد اتفاقا برعکس جواب ميده... يني دقيقا اون کاري ميگن تو اون مورد خاص تو اون بچه جواب برعکس ميده... از هزار راهي که در يک مورد خاص ميشه با يک بچه برخورد کرد فقط يکيش روي بچه مورد نظر راه درستيه و جواب درست ميده و اين پيدا کردنش کار آسوني نيس..در مورد نبات هر چي باهاش بيشتر وخت بزاري خوشال تره و خوشال تري... ولي موضوع اينه که نميشه 24 ساعت رو فقط با بچه بازي کرد... آشپزي هست کار هست تلفن کاري هست تلفن غير کاري هست و کشش مغزي براي بازي هم براي من با اين همه درگيري نميمونه که 24 ساعته تمرکز بزارم براي بازي... باورت نميشه که من شايد 80 درصده وقتي که نبات در طول روز ميگذرونه رو باهاش بازي ميکنم الان بحث فقط در 20 درصده باقموندس که بايد دسشويي برم ياآشپزي کنم يا ديگه يه کارايي رو مجبورم انجام بدم!!! بحران رو اون 20 درصده که اونم نميتونه به من ببينه خخخ
+
رويا
سلام
منم مي گم کتابها براي بعضي بچه ها و خصوصيات کلي شون کاربرد داره وگرنه براي بچه هاي سخت نوشته نشده .
اتفاقا يک پست هم من نوشتم راجع به اين کتاب هاي تربيتي ولي يک اشتباه هم که من داشتم از دو سالگي پسرم شروع کردم به کتاب تربيتي خوندن و به نظرم کم کم بايد دوره بارداري خونده بشن به نقل قولي از ناپلئون «تربيت بچه رو از بيست سال پيش از تولدش بايد شروع کرد »
يک کتاب هم تو کامنت ها از طرف دوستم معرفي شد «انواع مردان» که خيلي خيلي کتاب خوبيه و تيپ شخصيت ها رو کاملا توضيح داده و من ديدم خوبه انواع زنان اش رو هم خوندم.
نمي دونم پسرتون چند سالشه اما سن مهد رفتنش برسه و مهد بره انگار يک در و پنجره از بهشت به روي آدم باز مي شه.
پاسخ
سلام بله بله دقيقا همينه.من ميگم از هر هزار راه حل براي يک مساله که با بچه پيدا ميکني فقط يه راهش روي بچت جواب ميده و اون 999 تاي ديگه اتفاقا جواب برعکس ميده و پيدا کردن اون يه راه اصلا آسون نيس. چه جالب کتاب انواع مردان هم داريم؟مگه مردا همه سر و ته يه کرباس نيستن خخخخشوخي ميکنم و ممنونم از معرفي اين کتاب.نبات الان 4 سالشه و خيلي دلم ميخاد يه مهد خوب پيدا کنم و بزارمش و مساله الان وقت نداشتن من براي دنبال مهد ها رفتن و بازديدشون هست و البته دليل مهمترش استرسيه که به خودم وارد ميشه از اينکه بخام بزارمش مهد.... ولي ميدونم که بايد باهاش مواجه بشم و بالاخره بايد شرو کنه به زودي