• وبلاگ : زندگي مشترك من با طعم شكلات
  • يادداشت : هواي تميييييز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عالي هستيد مرسيييييييييييي
    پاسخ

    سپاس از شما
    الهي بگردم
    اونجا که از نگرانيت براي نبات گفتي و دلداريت داد
    من همش تصور ميکنم پسرم بزرگ بشه و مثل نبات بشه، الان هم خيلي خيلي شيرينه! يادمه اون اوايل هميشه فکر ميکردم نبات دختره، چون من هميشه اين حجم از بامزه بودن و شيرين بودن رو فقط در دخترها ميديدم، يادمه وقتي نويان رو باردار بودم و فهميدم نبات عزيزم پسره اصلا قند تو دلم آب شد
    الان هم ميبينم نويان من انقدر شيرين و دلبر و مهربونه که اصلا ديوانش شدم.... خدا شما مادر و پسر گل رو براي هم نگهداره
    کنار هم خيلي زيباييد!
    واي اونجا که گفت تو راه مهد چقدر خوش بگذرونيم! من دورش بگردم بچمو
    کاش عکسشو ميديدم
    اين لاعري که ازش حرف ميزني رو منم در نيلا ميبينم و ميفهمم چقدر براي مامانها سخته، اميدوارم مشکل جدي نباشه، مطمئنم بزرگتر بشه خيلي بهتر ميشه :)

    پاسخ

    نبات خيلي احساساتيه ولي بيشتر وختا ميبينم احساسشو قايم ميکنه به همين خاطر خودم خيلي سعي ميکنم اون حس هاي خودمو چه خوب يا بد توصيف کنم که ياد بگيره ...اتفاقا پسرکوچولوها خيلي نمکي ميشن و خوردني نويان هم ماشالا معلومه که حسابي دلبري تو ذاتش هست هر چي هم بزرگتر ميشن دلبري هاشونم باحال تر ميشه... کلا بايد قورتشون داد و تمام...گاهي يه چيزايي ازش ميشنوم دلم ميخاد بگيرم بچلونمش...لاغري امان امان چقدم که هر کي ميبينه حرص ميده به آدم اون روز تو مطب دکتر يکي ديدتش ميگه دو سالشه؟؟؟ يني ميخام بزنم لهش کنم...اميدوارم همينطور باشه بلکم کمتر حرص بخورم