سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی مشترک من با طعم شکلات

نظر

اینقده غصه دارم اصن حوصله ندارم

یادداشتای دوران بارداریم به فنا رفته همه اون حسا روزنگار ها

اصابم نابوده

همهاوک یادداشتایی که با عشق براش نوشتم دود شدن 

چه دلخراش

قلبم سوراخ شده

بغلش کردم بین دو تا نماز ظهر و عصرم  به چشام نگاه میکرد براش تعریف کردم که همه یادداشتام نابود شدن و بهش میگم خیلی متاسفم

اونم گف خیلی متاسفم حالا نماز عشا بخونیم نماز دیگه!!! 

همین...