سلاملکوم
من بازگشتم
نبات در مهد کودک به سر میبره و قراره امروز همسرجان بره دنبالش
از دیروز قرار شد که یه کم بیشتر بمونه که خیالمون راحت باشه هول هولکی نخاد بریم دنبالش وختی میرم سرکار
ببینیم چی میشه
امیدوارم اذیت نشه
هر چند دوس داره زیاد بمونه که همسرجان بره دنبالش
ولی خوب
کوچیکه گناه داره
خسته میشه
چه گرمه
چه خبره؟
خوب رفتم در تراس رو بستم
شاید کمتر گرما بیاد تو خونه
آخر هفته اولین مسافرت سه نفره مون رو رفتیم
خوب بود
یه کم با نبات سخت بود
غذا نمیخورد
همینم منو همسرجان رو ناراحت می کرد
یکسره باهاش در کشمکش بودیم
ینی واقعا یا فوتوسنتز کرده یا شوکولات خورده
نمی دونم والا
ولی در مجموع بدک نبود
یه شب و دو تا نصفه روز
خوب بود
بعد از اینهمه وخت
دیگه...
آها می خوام یک پروژه نیمه سالم خوری برای ماه های پیش رو رو بیاغازم!
یه کم هم روتینم رو میخوام بهبود بدم
یه کم البته...
به ایکه حس بهتری داشته باشم کمک میکنه مخصوصا سالم خوری
اگه بتونم خخخ
از بس چیپس برای من وسوسه کننده است
و البته شوکولات
این دو گزینه های سختی هستن برای ترک کردن خخخ
ببینیم چی میشه
استارتش از همین الان زده شد
ببینیم چه میکنیم بعدا میام کم کم گزارش می دم ببینم چطور پیش رفته
راستی خواب و آب کافی رو فراموش نکنیم!