خوب روزای اسفندی تون بخیر
در راستای استراتژی اسفندونه ای مبنی بر لذت بردن از روزای اسفندی ما دیشب رفتیم جاتون خالی ترقه بازی بسی هم خوچ گذشت و جیغیدیم و لذت به تمام بردیم یه کم چیزای بی خطر هم برده بودیم پوکوندیم بالن آرزوها هم داشتیم که مثه پارسال موفق نبود و آرزوهامون موند رو زمین
نباتونه امروزم بگم امروز نبات با بوت رفته مهد با اصرار با اینکه هوای آفتابی و خوبی بود...
تو راه دست همو گرفتیم میگه من میتونم جاهای موشی هم راه برم من بوت دارم ولی شما نمیتونی بری
بعد میگه من یه آقای شهر دارم که بوت پوشیده و دست مامانشو گرفته و داره میره آشغالا رو جم کنه!!!!!!
خدایا جان آرزوهام همین جوری به فنای عظما نرن لطفا من واسه این بچه یه عالم آرزوهای خوشبو دارم که شهر دار آشغالا اصلا توش نمیگنجه
با تچکرات