با عرض سلام و ادب و احترام
اومدم دوباره امروزم حاضری بزنم
صب طبق معمول نبات رو به زیر بغل خود زده و زدیم بیرون
وی رو رسوندم
اومدم قهوه زدم و طبق معمول جم و جور نمودن خونه
بعدم نشستم سر درس و مشقام
چرا من اینهمه همیشه کار دارم اینهمه چیز باید بخونم
تمومی هم نداره
تازگی ها تصمیم گرفتم یه کم آرومتر زندگی کنم ولی ذاتم هیچ وقعی به تصمیمم نمی نهه
من الان چرا باید اینقد دقیقه ها رو بشمرم واسه رسوندن نبات واسه برگشتنم واسه هر لحظه تو ترافیک موندن
آخه چیمه من
بابا ول کن
یه ذره آروم بگیر
حالا اصن نیم ساعت دیر تر برسی خونه چی رو آتیش داری آخه
چرا نمی تونم آروم بگیرم
حتی 5 دقیقه میخام با خواهرم بحرفم همش تو هول و ولای کارامم
بابا بیخیال دیگه ....خلاصه اگر راهکاری دارید بگید به من
این مغزمو آروم کنه یه کم شاید
برای ناهار هم آنچه گذشت داریم و فقط می خوام برنج بپزم...
دیشب برای امروز نبات کتلت پختم میخوام عین یه مامانه نمونه فردا هم همونو بدم ببره خیلی بابا بیخیال طوری ...
من والا نمی تونم مثه مامانای تو اینستاگرام باشم
با اجازه تون فعلا