سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی مشترک من با طعم شکلات

نظر

سلام علکوم

خوب این که خیلی عجیب طورانه بازدید روزمره بالاس رو میزاریم کنار

نبات داره رو لپتاپ دوره دانشجویی من ورد تمرین میکنه و هی ذوق میکنه مینویسه پاک میکنه و یه جوری تند تند تایپ میکنه که صدا دکمه ها در بیاد و کیف میکنه ولی فک کنم لپتاپه که به فنا بود این طوری چیزی تا نابودی کاملش باقی نمونده

بگذریم

مریضیم بد هم مریضیم و در هم شکستگانیم اصن

چندین روز سخت نابودگر داشتیم از مریضی

چه مریضی عجیب غریبی هم بود

بالاخره امروز نسبتا چشام وا شده که یکم میز ناهارخوری رو که در انحصار مشقام در آورده بودم آزاد سازی کردم خخخ

که بتونیم روش هف سین نقلی طوری بچینیم با نبات کیف کنیم

حالا یا امروز عصر یا فردا

آخ آخ

هنوز بلیط گیر نیاوردیم برا رفتن به ملاقات و دست بوسی قوم شوهر خخخ

مسخره ش رو در آوردن واقعا

هنوز هوچ غلطی هم از نظر جمع کردن وسیله برای سفر نکردیم ینی اصن تمرکز نداریم که بخایم کاری بکنیم چون نمیدونیم اصن چی کار باید بکنیم

خوب از بعد از کرونا ما هر سال رفتیم برا عید سمت قوم شوهرون راستش دلم برای عیدهای سمت خودمون تنگ شده برا اون حال و هوای بهشتی... ولی خوب با این حال مشتاقانه پرواز میکنیم به سمت عید دیدنی های اون سمتی

چون ما در طول سال نمیریم فلذا عید رو دیگه میریم 

راستی نمیدونم دیشب یا پریشب خواب آقا جونمو میدیدم که مهمونی داده تو خونش و همه رو دعوت کرده و خیلی سرحال طور میچرخه و میپرسه که همه دارن پذیرایی میشن یا چیکارا کنیم و اینا و جالبه که میدونستم که خودشم اومده سر بزنه و دوباره بر میگرده و بعد میگفتم من که رفتم عیادتش بنده خدا رو ویلچر بود و خیلی هم چیزا یادش نمیومد و پاهاش هم خیلی ورم داشت و نمیتونس راه بره خودمو کج کردم سرک بکشم پاهاشو ببینم که حالا پاهاش بهتر شده و اینا بعد با خودم فک کردم که حالا انگار خیلی خوبه حالش کاش به مامان بگم که دیگه مرخصش کنن عزیز دل رو...

با مامان که صب حرف زدم گف حالشو از پرستار پرسیده و خدا رو شکر خیلی سرحال بوده و ... انشالا که خیره 

خیره انشالا و خدا یا جان همه بزرگترا رو سلامت حفظ کنه برامون انشالله

روزای آخر ساله ها چه میکنید این روزا؟

یللی تللی ها مستدام باشه 

راستی نبات اینهفته مهدشون تعطیله و ما از صب تا شب با هم هستیم 

خدایا جان صبر جمیل به من بده از دست خرابکاری های این فسقلچه خخخ

الانم رفته دستمال کاغذی و شیشه شور برده تو تراس شیشه ها رو عنایت ویژه کنه کم کثیفه شیشه ها ایشونم داره تاثیر مستقیم وجدی از خودش بجا میزاره خخخخ

بعضی وختا اینقد کارای حرص در بیار میکنه فقط من دیگه از زور عصبانیت رومو میکنم یه ور دیگه که نبینم و بلکه جیغ جیغ نکنم خخخ

بعضی وختا هم مثه چن دیقه پیش اینقد خوشمزه میشه که اومده کنارم که پای کامپیوترم میگه میای یکم با هم وقت بگذرونیم!!!!

چی بگم آخه چاره ای جز قورت دادنش میمونه برا من به نظرتون؟

برم تا کل تراس رو به نابودی نکشیده